تشویش تا مرز بین آرزوها و آنچه برایت مقدر شده را بی اعتمادی تلقی کن ....
سپس دوباره قلبت را آرام کن
ایمان بیاور و مومن شو
و آرامش را به خودت تقدیم کن
نگاهی رو به بالا بینداز و سپس
به خودت تفهیم کن
هر آنکس که تو را لایق خلق کردن دانسته
و به تو شانس تکامل بخشیده
آرزوهایت را با دستان خودش نقش میزند و ....
آنگاه تویی که بایستی از اعماق وجودت فریاد بکشــــــــــی..... خدایا میدانم که یا به صلاحم نیست و یا برایم بیشتر طلب میکنی
یا زمانش نیست و یا نمیخواهی داشته هایم از تو دورم کنند
و این است درک نزدیک تر بودن از رگ گردن ....
سام ناموزون
نظرات شما عزیزان: