به هر آنچه از معرفت میپذیرفتم مشکوکم
به برادری و رفاقت
به وجودیت و جنس انسان مشکوکم
به نشکستن دلهای امروزی
به تحمل و صبر و استقامت و خم نخوردن مشکوکم
حتی تازه گی ها به ماندن و نرفتن مشکوکم
به خاک روی چمدان درون کمد که عمریست از سفر بازمانده مشکوکم
من حتی به رفتن ها و برنگشتن هایم مشکوکم
سام شکسته ی امروز
نظرات شما عزیزان: