منی که چنین پرتم از مراحلتان
چگونه می روم و میرسم به ساحلتان
فرشته اید و از آن نمونه های عجیب
و درد های زمانه نمیکند ولتان 

از فکر من تا دید تو راهی بجز تردید نیست . پس تردید کن و بیا
 با شمام شمایی که عاشقی و طرفت هم با همه فرق داره

نظر خودم  : بزرگترین بچه ی دنیا.
یک احمق ساده .
علایق من:

همسرم و فقط او .

بحث با دسر توهین

 کتاب ها :

فلش سیاه به نویسندگی خودم
رسم احمق ها به نویسندگی خودم.
صورتک در حال ویرایش از خودم و در حال چاپ البته جواز ندادن

من در یک جمله :

الگوی من بهلول  و بوشویگ

عشق من در یک جمله

همسرم 

خیلی از دوستان خواستن منو بشناسن :

بنده سجاد هستم

دکتر نیستم و آمپول هم ندارم

من یه روانشناس هستم

مدرکمو از استرالیا گرفتم

متاهل متاهل متاهل متاهل هستم

اما دوستانم رو عاشقونه دوست دارم و نگرانشون هستم

در حال حاضر دانشجوی دانشگاه سلمان مشهد هستم رشته نرم افزار

محل کارم کلینیک شهید بهشتی هست که چند وقته جدا شدم و در یه کلینیک شخصی در مشهد کار میکنم

شکر خدا سرم از یه روانپزشک شلوغ ترهست

در دو تئوری مختلف روانشناسی صنعتی تحقیقات دارم

قصدپول در آوردن از نت هم ندارم

کلا از پول متنفرم

هدف صرفاً  ادای دین هست به دوستان که خیلی بهشون مدیونم

و کمی هم جبران خاطراتی که درشون کم گذاشتم برا خودم و روزگار

اینم از سام نا موزون

سجاد تنها

در ضمن با نام خانوادگی مستعار کار میکنم البته کتابهام با نام خودم چاپ شده

موید باشید

نظرات شما عزیزان:

sepanta

ساعت20:01---31 خرداد 1393

خیلی ممنون
بااینکه سرتون شلوغه بازم کم نمیذارید
منو که باید بشناسید قبلا یک مشاوره باهاتون داخل یاهو داشتم
مشکل جدید که نمیشه گفت ولی خیلی اذیتم میکنه اینه که وقتی قراره جدی راجبه یک مسئله خانوادگی حرف بزنم بی اختیار گریه ام میگیره و به شدت اذیتم میکنه چون اینجوری اصلا نمیتونم حرفم رو درست بزنم , و خودم حسابی کلافه میشم
تازگی یک مسئله دیگه هم که اذیتم میکنه اینه که وقتی تو یک جمع میخوام حرف بزنم که حرف مهمیه و همه توجهشون به منه حرفها و کلمات یادم میره و همه چیو اشتباه تلفظ میکنم و انگار حافظه ام پاک میشه
فکر میکنم مشکل باید از اعتماد به نفسم باشه آره؟
بازم اگه هنوز شما فکر میکنید اینجا جای بحث نیست من صبر میکنم تا سرتون خلوت بشه
سلام مشکل خیلی حادی نیست بشرطی که کلمه به کلمه ی حرفامو خوب و چند بار بخونی ببین دوست عزیز شما دچار هیجان احساسی هستی یعنی اینکه وقتی یه موضوعی رو میپسندی سعی میکنی عاشقونه دوسش داشته باشی و ازش دفاع کنی و وقتی از یه چی بدت میاد منزجرانه بهش حس میگیری و و واین خوبه بهش میگن یه احساس کلیر یا شفاف و روشن و اینکه انفدر با خودت و حست رو راسی که تمام قوای بدنت همراهیت میکنن اما اما اما باید مدیریت بشن تا بتونن تاثیر گذار باشن و یادت نره تو یه قدم جلویی و راهی تا بهترین تاثیر گذاری در کلامت نمونده ...... یه ایمیل یا شماره بده تا باهات تماس بگیرن ....

sepanta

ساعت12:11---26 خرداد 1393

جناب دکتر روان شناس
الان من یک هفتس منتظرم شما یک وقت خالی بگید که مزاحمتون بشم
بنا به همون دلایلی که خودتون نمیخواستید منم حرفی از مشکلم داخل وبلاگتون نزدم
فقط فکر میکنم واقعا نیاز هست که بهم کمک بشه
ممنون میشم حد اقل جواب این نظر رو بذارید حتی اگه نمیخواید بهم وقت بدید
اگه جواب بدید تکلیف من معلوم میشه

ممنون
پاسخ: با سلام و عذر خواهی چون واقعا سرم شلوغ شده داخل همین بلاگ مشکلتون رو طرح کنید کاری ازم بر بیاد دریغ نمیکنم با آرزوی سربلندی

sepanta

ساعت12:09---4 شهريور 1392

اینجا دیر به دیر سر میزنید

یاهو هم که هروقت من اومدم نبودید

واسه همین فکر میکنم همیشه سرتون شلوغه و خجالت میکشم مزاحم بشم
خجالت نداره انجام وظیفست من در خدمتم برام ایمیل کنید مشکلتونو هماهنگ میکنم باهاتون موفق باشید و در پناه مشکلات حل شده ی ثانیه هایی که گذشت

sepanta

ساعت19:01---23 مرداد 1392

[وب سایت]

من گاهی بازم به مشکل برمیخورم اما راستشو بگم روم نمیشه بازم مزاحمتون بشم و وقتتون رو بگیرم
پاسخ: این کار بخشی از وظیفمه و خجالت نداره رفیق

asal

ساعت22:47---9 مرداد 1392

- [ایمیل]

و کمی هم جبران خاطراتی که درشون کم گذاشتم برا خودم و روزگار??????

در ضمن با نام خانوادگی مستعار کار میکنم البته کتابهام با نام خودم چاپ شده?????

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: